ف که دیروز یه خورده سرفه می کرد رفت دکتر و براش یه آزمایش نوشت که ببینن ویروسی تو بدنش هست یا نه که بعد اگه بود بره برای عکس و سی تی اسکن و آزمایش کرونا. که امروز جواب آزمایشش اومد و منفی بود. میگفت دیشب رفته پیش شوهرش وصیت کرده و بهش گفته با بچه مهربون باشه.
امشب داشتم فکر می کردم اگه کرونا بگیرم چی میشه؟ خب اینجا دو حالت به وجود میاد. اول اینکه تو خونه قرنطینه بشم و دوم اینکه برم بیمارستان که من دومی رو ترجیح می دم چون اینطوری استرس اینکه دارم ویروس رو به خانوادم منتقل می کنم ازم گرفته میشه. میرم بیمارستان و میگم که گوشیم،شارژر، هندزفری و یه کتاب برام بیارن. اگه شرایط عمومیم خوب باشه خب خیلی نمی ترسم. اما اگه به سرفه های وحشتناک بیوفتم و اوضام داغون شه قطعا می ترسم و اونجا ممکنه زنگ بزنم به چند نفر و بگم من دارم میرم حلالم کنین. بعد به روزهایی فکر کردم که سرفه های خشک امونم رو می بره. مثل اون روزهایی که سرما می خوردم و انقدر سرفه های خشک می کردم که اشکم در میومد و معلما فکر می کردن آسم دارم! از سرما خوردگی به خاطر اون سرفه ها متنفرم و قطعا این بیماری سرفه هاش وحشتناک تر از اون سرفه هاست. و این خیلی می تونه بد باشه.
من واقعا دوست ندارم الان بمیرم اما به مرگ هم فکر کردم. اینکه اگه مردم کیا برام گریه می کنن؟ کیا ناراحت میشن؟ بعد فکر کردم به وسیله هام. چیز خاصی ندارم که. فقط داشتم فکر می کردم کتابام چی میشه؟ گفتم یا بدنش به میم یا زهرا. دست یکی باشه که بخونه. درباره اینجا هم کلی فکر کردم. که چطور بهتون خبر بدم. دلم نیومد رمزم رو به کسی بدم تا بیاد آخرین پست رو بذاره. البته حالا که فکر می کنم شاایدم به زهرا بدم. مثلا بیاد بنویسه: رحما مرد. تمام. چمیدونم. یا یه همچین چیزی. حالا انگار خیلی برای شما مهمه. گفتم شاید مهم باشه براتون. این روزا مرگ بیخ گلومونه. نمیشه بهش فکر نکرد. ولی خب من از اون موردام که اگه مریض هم بشم خوب میشم. میدونم. باورکن. زود خوب میشم. اگه نشدم. راستی تو بیمارستان دو تا مشکلی وجود داره فقط. من به تر و تمیزی دستشویی خیلی حساسم اگه دستشویی های بیمارستان باب دلم نباشه واقعا عذاب می کشم. و اینکه من اگه برم بیمارستان تو قرنطینه و بدحال هم باشم به شدت دچار کمبود محبت می شم. مطمئنم. اون وقت دلم می خواد هر پرستاری میاد تو اتاق رو بغل کنم. ولی دلم برای پرستارا سوخت. گفتم اگه از کمبود محبت مردمم اینکارو نمی کنم. اره خلاصه. وقتی شهرتون بره تو خط قرمز و بشه یه چیزی شبیه ووهان به این چیزا هم فکر می کنین. کاش زود تموم شه بره و برگردیم به روزای عادی. دلم لک زده واسه یه بغل حسابی.