حمیت جاهلانه
یک زمانی اسیدپاشی مد شده بود. هر پسری به معشوقش نمی رسید یک گالن اسید خالی می کرد روی صورت دختر. که البته گه بگیرند آن عشق و عاشقی را. می گویم "مد" چون این بهترین کلمه ایست که برای این اتفاق در ذهنم می آید. شما فکر کن یک لباس چگونه مد می شود؟ یک نفر می پوشد، دو نفر می پوشد، سه نفر..چهار نفر و همین طور بعدی ها می بینند، می پسندند می پوشند. یک عملی اتفاق می افتد، عمل درستی نیست. عملی ست که تنها از جانب یک مغز بیمار اتفاق می افتد اما مسئله اینجاست مغز بیمار در جامعه کم نیست. پس بیمار ها شروع می کنند از هم کپی می کنند. عه...عجب عمل جالبی. من هم می توانم انجام بدهم! دخترش سرکشی می کرد و او را کشت؟ خب..من هم می کشم.
مد این روزها خون ریزی ست. فاعل ماجرا فکر می کند باید به نحوی خون بریزد. خون چه کسی؟ یکی از اعضای خانواده. خانواده...مگر خانواده نباید کنج امن باشد؟ مگر خانواده نباید آغوش باشد؟ مگر پس از خطا، پس از اشتباه بازگشت ما نباید به سوی خانواده باشد؟ اگر خانواده ما را نخواهد، پس چه کسی ما را می خواهد؟ مگر پدر و مادر ما را به وجود نیاورده اند؟ ما را به وجود آورده اند بی آنکه نظری از ما بخواهند. البته این چرخه ی طبیعت است. خرده نمی گیرم. اما حالا که ما به وجود آمده ایم، جان داریم، نفس می کشیم و عواطف و احساسات در رگ هایمان جریان دارد آیا این تصمیم آن هاست که وجود داشته باشیم یا معدوم شویم؟
بیایید یک چیزی در گوشتان بگویم. تعصب، خط قرمز هایی که از نوک بینی جلوتر نمی روند، این ها خطرناک اند. حمیت. حمیت جاهلانه چیزی است که پرده می اندازد روی عقل. عقل را معیوب می کند. از این دست انسان های با عقل معیوب کم نداریم. پس تکلیف اطرافیانشان چه می شود؟ تکلیف اهل خانه چه می شود؟ خانواده ای که کنج امن نیست. دختری که به دست پدر کشته می شود. تکلیف این ها چیست؟ قانون. قانون نباید جلویش را بگیرد؟ باید ببیند و عبور کند و بگذارد یک عده معیوب العقل تر بیایند بگویند:"حقش بود! می خواست دختر سر به زیری باشد."؟ قانون با مد جدید چه می کند؟ با خون های خشک شده لا به لای تار و پود فرش اتاق خواب چه می کند؟