خدایا به من دوتا بال بده تا باهاش پرواز کنم و برم روی اون تختی که ملحفه ی قرمز گل گلی داره. پیش اون خرس قرمز کج و کوله با چشمای وق زده. اون تخت، تنها مکان متعلق به من بود و اون خرس تنها کسی که بی هیچ چشم داشت و منتی همیشه آغوشش به روم باز بود.