امروز بعد سال ها تو حیاط مون مار اومد. قدیم ها خیلی بود ولی چند سالی بود که مار نداشتیم. مامان به دال گفت بزن تو کله ش سریع می میره. دال هم یه چوب گرفت داشت دق دق می زد تو کله اش و ماره هی پیچ و تاب می خورد. مامان برای اینکه دال نترسه هی می گفت بزن بچه س زود می میره. آخر دال اعصابش خورد شد گفت:"بابا من نمی ترسم اصلا. هی میگی بچه س بچه س..آدم اعصابش خورد میشه. موجود زنده س بالاخره." ولی خب چه میشه کرد؟ طبیعت وحشیه. برای حفظ جون خودت باید بکشی. نکشی می کشنت.