از مسجد محل صدای دعای سحر میاد. با این صدا یهو پرت شدم به سحری های روزهای هشت_نه سالگی. وقتی که تند تند لیوان آب رو سر می کشیدیم و می گفتیم دو دقیقه مونده تا اذان، بخور. زود باش!