براش کلوچه بردم. اونم برام کلوچه آورده بود. من سوغاتی شهرمو بردم. اونم سوغاتی شهری که سفر رفته بود رو آورد. جالب اینجاست که من مدت هاست که کلوچه نخوردم. وقتی هم که کلوچه های اونو خریدم و تو اتاقم بود تا براش بیارم چند بار وسوسه شدم که جعبه رو باز کنم و چند تاشو بخورم :)) اخه مغازه ای که از این کلوچه های نادری با کیفیت داره از خونمون دوره. دیگه نمی تونستم برم برا خودمم بخرم. میبنی کار خدا رو؟ الان من یه جعبه کلوچه خوشمزه کاکاءویی دارم که کسی خریده که برام خیلی عزیزه. همین که اون خریده خوشمزه ترش میکنه. شیرین تر و دلپذیر تر.