بعد از گذر از دوره های طولانی افسردگی، حالا درگیر اضطرابم. تشویش، تپش قلب، لرزش دست و از دست دادن تمرکز. خسته‌م، خسته، خسته. صداهای اطرافم لرز می‌ندازن تو جونم و یه غده سنگ می‌شه تو گلوم.

دیگه کابوسام ترسناک نیست، پر از تشنج و اضطرابه.

تنها دلیل سرپا موندنم، وجود یاره.