تا امروز تو هیچ کلاس دانشگاه شرکت نکردم. امروز رفتم ببینم یکی از درسای عمومی که دارم چه خبره، در چه حد تشکیل شده کلاسش و اینا. (چونکه استادای فوق العاده عقده‌ای داره درسای عمومی) با یک ساعت تاخیر پشت در کلاس ایستاده بودم داشتم نگاه می‌کردم که چند نفر تو کلاس‌ان. حدود ده نفری نشسته بودن. مردد بودم. یهو یه نفر از کادر اداری دانشگاه اومد گفت: چی شده؟ روت نمی‌شه بری تو کلاس؟ گفتم: چی؟ روم نمی‌شه؟ بعد یه لحظه با خودم فکر کردم دیدم آره روم نمی‌شه برم تو کلاس ولی نه به خاطر استاد و تاخیرم، به خاطر هم سن و سالام که بی دلیل تو زندان ان. نرفتم تو. داشتم برمی‌گشتم گفت: می‌خوای ضمانت کنم پیش حاج آقا بگم پیش من بود؟ گفتم نه نه نمی‌خواد. برگشتم.