روزهای قرمز هر ماه
بیایید حرف بزنیم. لابد باز هم پریود؟ بله، دقیقا. انقدر از پریود می نویسم که تهش روزی حداقل خودم خجالت نکشم از حرف زدن درباره اش. چرا؟ چون قطعا دختران دیگری هم هستند که مثل من پریود تاثیر زیادی در زندگی شان می گذارد. من از آن دسته از دخترهایی هستم که پریود سختی دارم. دردهای شدیدی که ماهی یکبار اتفاق می افتد و آن یک روز هر برنامه ای در زندگی ام مختل می شود. کارم ، درسم، تفریحم...به حدی درد دارم که به هیچ چیز نمی توانم فکر کنم. یک درد وحشتناک که چند سال است هر ماه تکرار می شود. دردی که خیلی وقت ها نمی توانم علتش را به دیگران بگویم یا توضیحی درباره اش بدهم و مجبورم از درون تحملش کنم و چنگ بیندازم به وسیله های اطرافم تا بلکه این درد آرام شود. تیر کشیدن هایی مشابه درد زایمان با دوز پایین تر.
پی ام اس می تواند من را تا مرز جنون ببرد. حال خرابم را در پست های قبل دیدید؟ به خاطر پی ام اس بود. حتی حمله های میگرنی ام هم در این دوران بیشتر می شود. جالب اینجاست که من با وجود اینکه می دانم حال خرابم، گریه هایم، حس های بد درونم تا حد زیادی مربوط به همین سندروم پیش از قاعدی است اما باز هم نمی توانم رفتارم را کنترل کنم. وقتی از پی ام اس می گویم منظورم تعریف عامیانه اش نیست. منظورم این عکس هایی نیست که یک دختر روی تخت خوابیده و دورش را شکلات و پاستیل احاطه کرده است و نوشته اند:"وقتی دخترا پریود می شوند" پی ام اس واقعی یعنی احساس تنهایی وحشتناکی وجودت را فرا می گیرد، یعنی حس می کنی تنها ترین و بدبخت ترین انسان روی کره زمین هستی، یعنی آستانه تحملت پایین می آید و پرخاشگر می شوی. عجیبی پریود این است که در همه دخترها به یک شکل عمل نمی کند و متفاوت است. مثلا من خودم بر خلاف اکثریت دخترها که در این دوران اشتهایشان زیاد می شود و زیاد شیرینی و شکلات می خورند، به کلی کم اشتها می شوم و میلم را به غذا از دست می دهم. همه ی این اتفاقات هم ممکن است در تمام دوران هفت روزه یا مثلا ده روزه اتفاق نیوفتد. گاهی دو سه روزی به این منوال است و گاهی هم فقط یک روز اما همان هم سخت است وقتی هرماه تکرار می شود. من این ها را می نویسم و و اگر لازم باشد صدبار دیگر هم می نویسم تا آگاهی و درک مردها از این مسئله بالا برود. این که فقط بدانی دخترها هرماه خون ریزی دارند مهم نیست چون مسئله فقط خون ریزی نیست گاهی بار روانی این اتفاق بیشتر است. مهم این است که بدانی که در این روزها چطور باهاشان برخورد کنی. اینکه سر کارت درد بکشی و نتوانی بگویی چه مرگت است تا مرخصی بگیری سخت است، اینکه گاهی رفتارت دست خودت نباشد، حرف هایی که می زنی دست خودت نباشد و نتوانی علت این عدم کنترل بر رفتار را به طرف مقابلت توضیح بدهی ، سخت است. این پنهان کردن ها، حرف نزدن ها، این درک نشدن ها کار را سخت تر می کند. شاید بگویید خب بابا می دانیم دیگر اینقدر نگو. اما به یقین می توانم بگویم که نمی دانید! تغییر هورمون ها انقدر حالات عجیبی در آدم به وجود می آورد که خودم بعد از این همه سال هنوز گاهی از حالت هایم در این دوران متعجب می شوم! گاهی درکش برای خودم هم سخت می شود. راستش را بخواهید کمی به مردها حق می دهم که نتوانند درک کنند. کمی که نه، زیاد حق می دهم اما سعی شان را که می توانند بکنند. کاش زن ها هم کمی خجالت را کنار بگذارند. کاش انقدر این اتفاق ماهانه پنهان نشود. باور کنید سخت است، برای مایی که پریود دردناکِ همراه با افسردگی های شدید داریم سخت تر.