دیشب هوس کرده بودم لاک بزنم. رفتم سر سبد لاک ها یک رنگ ملایم تر را انتخاب کردم که برای مدرسه هم خیلی توی چشم نباشد. امروز همینطور که توی سالن ایستاده بودم و مشغول توضیح عواقد عربی برای دوستم بودم ، یکی از همکلاسی هایم ننگاهی به ناخن هایم انداخت و گفت: "رحما  تو اینقدر درس میخونی ، وقت داری لاک هم بزنی؟" خندیدم و چیزی نگفتم. این داستان دیگر برایم تکراری شده. هربار که لاک میزنم با جملاتی این چنین رو به رو می شوم.

اصلا توجه کرده اید تا رتبه های برتر کنکور اعلام می شود و عکس هایشان توی صفحه های مجازی منتشر ، عکس این بچه ها را میگذارند کنار عکس چند دختر سانتی مانتال که مثلا مقایسه ای باشد برای رتبه های برتر کنکور و دخترهای دانشگاه آزاد! خب ، می شود عکس 3در4 این عروسک های مو طلایی را هم ببینیم؟

می خواهم بگویم که بچه های درس خوان تارک دنیا نیستند. ما یک ربات درسخوان نیستیم. ما هم احساس و عاطفه داریم. سرگرمی های مخصوص به خودمان را داریم.  یک کیف، پر از رژ و لاک و گیره های رنگی دخترانه داریم. اگر شبیه شما نیستیم شاید نوع سرگرمی هایمان با شما فرق دارد یا نه ، شاید هم فقط الویت هایمان متفاوت باشد.

و بدانید و آگاه باشید اگر روزی یک بچه درسخوان را دیدید که دو سال پیشش با حالش تفاوت دارد ، او یک فرد عقده ای نیست. او به هدفش رسیده و حالا دارد از زندگی اش لذت می برند.